دعا
دعا
دعا ازریشه ی دعو به معنای صدازدن ودرخواست است . ولی درعرف عامه اینطور برداشت می شود که دعا همان درخواست نیازمندی میباشد . به نظرمن سفارشی که درقران کریم برای دعا کردن شده فراترازان چیزی است که امروزه ازدعابرداشت می کنیم چراکه این نیازمندی ها وسیله ای است برای صدازدن خداوند . ولی باطن این امر همان ارتباط برقرارکردن واتصال به عالم ملکوت است .چون همه ی مامی دانیم که خداوند متعال ازضمائرمااگاه است ودرنتیجه نباید لب به دعا بگشاییم اماباتوجه به نکته ی فوق می فهمیم که اصل کار بیرون شدن ازحصارخود است .لذاوقتی که دعامی کنیم بدانیم که نزدیک هستیم چون درخود نیستیم . وبدانیم که اجابت یعنی تقرب ودراستانه ی حق بودن . پس هروقت که اجابت می شویم دعامی کنیم
همانطور که خداوند درقران کریم می فرماید ((ادعونی استجب لکم ))یا((...فانی قریب اجیب دعوت الداع اذادعان ((
ازاداب دعاکردن این است که باصلوات برمحمدوال محمد شروع شود وباصلوات هم ختم شود .چرا؟چون صلوات مستجاب ترین دعاهاست . پس بین دودعای مستجاب دعای مانیز انشاء الله مستجاب است .سپس می گویند که دعاباحمد وثنای الهی واعتراف به گناهان وطلب مغفرت همراه شود وپس ازان حاجت مذکور خواسته شود .
همچنین سفارش شده که دعادرمواقع خواصی انجام شود که احتمال اجابت ان بیشتر است .مثلا درموقع بارش باران وزش باد هنگام اذان بعد ازنمازها سحرها بعد ازعزاداری سید الشهدا قبل ازافطار و...
مکان های خاصی نیزهستند که گفته شده دعادرانجا مستجاب است ازجمله تحت قبه ی سید الشهدا سرزمین عرفات و...البته این موارد به این معنانیست که دعادرمکان ها یادرزمان های دیگر مستجاب نمی شود .زیرا انچه ذکرشد ادابی برای دعاکردن بود ولی اصل وجان دعا اگرهرزمان وهرمکان حاصل شد دعا مستجاب است .ان اصل چیست ؟
به این ایه توجه کنید ((امّن یجیب المضطر اذادعاه ویکشف السوء((
انچه انسان را سریعا به استجابت می رساند حال اضطراراست . یعنی حالی که دران انسان از هرچیز غیر خدا حقیقتا ناامید شود وفقط یک امید داشته باشد ان هم خدا
قول معروفی است که می گوید(( خداوند رزق وروزی رادرزنبیل نمی گذارد وازاسمان برای کسی بفرستد...)) این سخن به معنی دیگر ان است که فقط با دعا کردن واکتفا به این که خدا وند اجابت می کند وتوکل برخداکردن ودرعین حال کاری انجام ندادن چیزی عاید وواصل انسان نمی شود شاهد این سخن هم ایه ای ازقران است که می فرماید ((ان لیس للانسان الاما سعی((
کلیت این مطلب قابل قبول است . تنبلی کردن ودعاکردن بایکدیگر سازگارنیست . زیرا عمل درراستای رسیدن به حاجت نیز ازملزومات دعا است . حال در چندجای قران کریم به مسائلی برمی خوریم که ظاهرا با این موارد سازگار نیست .این موارد عبارتنداز:
حواریون و داستان مائده ی آسمانی
دراین واقعه یاران حضرت عیسی (ع ) ازایشان درخواست غذای بهشتی کردند ودرنهایت با دعای حضرت عیسی خداوند غذای اماده ای ازاسمان برای انان فرستاد .
بنی اسرائیل و غذای اسمانی
دراین واقعه خداوند پس از این که بنی اسرائیل ازقوم فرعون نجات یافته وازدریا رد شدند درسرزمینی ساکن شدند که نه اب ونه گیاهی انجابود . دراثر دعای حضرت موسی دونوع غذای بهشتی که ((من )) و((سلوی )) نام داشت برای انان فرستاد
حضرت مریم وغذای اسمانی
درهنگامی که حضرت مریم درعبادتگاه خویش مشغول عبادت بودحضرت زکریا براووارد شد ودید که طبقی از میوه وغذا جلوی ایشان است .ازاوپرسید این ها ازکجاست . حضرت مریم فرمود : ازنزد خداست .
ازاین قبیل موارد درطول تاریخ بسیاراست که ازمعروفترین انها می توان به واقعه ی حضر ت زهرا س وطبق اناراشاره کرد .
مسئله ای که دراین وقایع مورد نظراست این است که هیچ کدام ازان ها تلاشی درجهت رسیدن به نعمات مورد نظر انجام نشده است وصرف یک دعا این حاجات براورده شده است . پس نتیجه می گیریم که خداوند گاهی رزق وروزی را درزنبیل می گذارد ومی فرستد . ولی چه مواقعی ؟برای چه کسی ؟ خودم هم دقیق نمی دانم ولی نشانه هایی درقران پیدا کردم که درسوره ی طلاق درایات دوم تا پنجم است . ومن یتق الله ......................