خرد ناب

ساحتی برای شکوفایی اندیشه

ساحتی برای شکوفایی اندیشه

خرد ناب

این یک وبلاگ شخصی است که تلاش می شود آموزه های مدیریتی با رویکرد اسلامی در آن قرار گیرد. امید می رود بتوانید از محتوای آن استفاده نمایید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

عدالت سازمانی و نقش آن در مدیریت اسلامی

شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۵۲ ق.ظ

 

عدالت واجرای عدالت یکی ازخواست های فطری بشراست که همواره درطول تاریخ انتظارآن را می کشیده وبرای تحقق آن تلاش می کرده . بنابراین ،هرکدام ازفلاسفه یامتفکران عالم طبق جهانبینی خود ،آن راتعریف کرده وبراساس آن الگوهای جهانشمول ارائه می کرده اند. حال باتوجه به اینکه اسلام یک دین کامل وهمه جانبه است ،پس کامل ترین تعریف رابرای عدالت وهمچنین کامل ترین راهکاررابرای اجرای آن داراست.حال باتوجه به اینکه یکی ازمظاهر عدالت واجرای آن دروظایف مدیر یک سازمان است. می خواهیم بدانیم عدات درمدیریت اسلامی چگونه باید اجراشود ؟مدیراسلامی به عنوان یک مدیرعادل چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟دراین مقاله سعی شده پس ازبررسی تعاریف ارائه شده ازعدالت درمکاتب مختلف غربی وهمچنین دراسلام ،ساحت های مختلف آن درمدیریت سازمان طبق تعاریف اسلامی آن بیان شود .سپس توضیحی مختصردرباب عدالت واهمیت آن درمدیریت مهدوی داده خواهد شد ودرنهایت درقسمت نتیجه گیری برداشت نگارنده درموردماهیت عدالت وجایگاه ان درمدیریت اسلامی ارائه خواهدشد.

 

 

 

 

فصل اول:چیستی وچرایی عدالت

 

 

 

این مسئله که عدالت چیست، شاید چندان احتیاج به تعریف نداشته باشد. افراد بشر کم و بیش ظلم را     می شناسند، تبعیض را می شناسند. عدالت نقطه مقابل ظلم است، نقطه مقابل تبعیض است و به عبارت دیگر: افراد بشر در دنیا به حسب خلقت خودشان و به حسب فعالیتهایی که می کنند و استعدادهایی که از خود نشان می دهند، استحقاقهایی پیدا می کنند.

عدالت عبارت است از اینکه آن استحقاق و آن حقی که هر بشری به موجب خلقت خودش و به موجب کار و فعالیت خودش به دست آورده است، به او داده شود، نقطه مقابل ظلم است که آنچه را که فرد استحقاق دارد به او ندهند و از او بگیرند، و نقطه مقابل تبعیض است که دو فرد که در شرایط مساوی قرار دارند، یک موهبتی را از یکی دریغ بدارند و از دیگری دریغ ندارند. ولی در عین حال از قدیم الایام افرادی در میان بشر بوده اند از فلاسفه قدیم یونان تا دوره های اروپا که اساسا منکر واقعیت داشتن عدالت بوده و هستند و می گویند اصلا عدالت معنی ندارد. عدالت مساوی با زور است، عدالت یعنی آن

چیزی که قانون موجود حکم کرده باشد و قانون موجود هم آن است که زور آن را به بشر تحمیل کرده باشد. پس عدالت را در نهایت امر، زور تعیین می کند. این مطلب مردود است.

عدالت خودش واقعیت دارد چون حق واقعیت دارد. حق از کجا واقعیت دارد؟ حق از متن خلقت گرفته شده است . چون خلقت واقعیت دارد، هر موجودی در متن خلقت یک شایستگی و یک استحقاق دارد. انسان به موجب کار و فعالیت خودش، استحقاقهایی را به وجود می آورد، و عدالت هم که عبارت است از اینکه به هر ذی حقی حقش را بدهیم معنی پیدا می کند[1].

  • تعریف عدالت: عدالت درلغت به معنای استقامت
  • عدالت درنگاه اسلام وغرب:[2]

معانی عدالت درنگاه غرب:

اکنون تعاریف عدالت را درمکاتب ونظرفلاسفه ی غرب بررسی می کنیم:

درفرهنگ اکسفوردلغت عدالت به معنای حفظ حقوق بااعمال اختیاروقدرت ودفاع ازحقوق باتعیین پاداش یا تنبیه به کاررفته است.

درنظرافلاطون:عدالت وقتی حاصل می شود که اجزای سگانه ی روح (غضب وشهوت وعقل) تحت فرمان عقل باشند

درنظرارسطو:عدالت برابراست باداشتن رفتاربرابربادیگران

ودرنظراکوئیناس:عدالت واقعی زمانی است که حاکم به هرکس مطابق شان شایستگی اوامتیازبدهد

 معانی عدالت درمکاتب غرب :

لیبرالیسم : ازآنجاکه هرکس فقط خود رامالک زندگی خود می بیند عدالت حق برخورداری ازکالاهای ضروری نیست ؛بلکه فقط حق «کشته نشدن» است . این نظر انسان رامختار درعمل می بیند تاجایی که به آزادی دیگران لطمه نخورد

سوسیالیسم :نیل به برابری یعنی ازهرکس برحسب توانش وبه هرکس برحسب نیازش.

قراردادگرایان :حداکثرسازی سعادت یارضایت کامل

فمینیسم :برخورداری زنان ازفرصت های مشابه درهمه ی زمینه های سیاسی اقتصادی اجتماعی

معانی عدالت درنگاه اسلام:

ازنظرفقه:ملکه ای که موجب تقوامی شود (انجام واجبات وترک محرمات)

ازنظرکلام:هرچیزراسرجای خود نهادن که برابراست باکار حکیمانه

ازنظرفلسفه واخلاق:ازهماهنگی سه قوه ی غضبیه ،شهویه وناطقه فضیلت چهارمی به وجود خواهد آمد که عدالت نام دارد

به طورکلی مفهوم عدالت ازنگاه اسلام بسیاروسیع ونافذ درابعاد گوناگون زندگی بشری است بدین گونه که عدالت درآنجاکه به توحید یامعاد مربوط می شود به هستی وافرینش شکل خاصی می دهد نوعی جهان بینی است . آنجاکه به نبوت وتشریع وقانون مربوط می شود یک مقیاس ومعیارقانون شناسی است . آنجا که به امامت ورهبری مربوط می شود یک شایستگی است .آنجاکه پای اخلاق به میان می آید آرمانی انسانی است وآنجاکه به اجتماع کشیده می شود یک مسئولیت است

درعلم سیاست :عدالت صفت نهادهای اجتماعی است نه افراد

 

  • چرایی عدالت[3]:

اینکه چراماباید درزندگی ملزم به برقراری عدالت است به دوعلت زیراست:

1-اقتضای زندگی مردم :چون انسان هاناگزیرازیک زندگی اجتماعی هستند وذاتا میل به استخدام یکدیگر دارند پس احتیاج به برقراری شرایطی است که دران هرکس بتواند به استحقاق های خود برسدوراهی برای ظلم کردن ویامظلوم واقع شدن نباشد.

2-نیازهای متقابل انسانی:انسان رابه سیستمی مجهز می کند که برای تامین نیازهاازیک راه منظم ومنصفانه عبورکند

 

فصل دوم :مولفه های عدالت

 

مولفه های عدالت ازنظراسلام [4]:

1-پرهیزازتبعیض وتجمل گرایی

2-زهد گرایی

3-ذکرومناجات

4-به کارنگرفتن عناصرطاغوتی

5-اصول گرایی

6-احرازازتملق گویی

عناصروموجبات عدالت[5]

اجرای عدالت دارای سه عنصرمی باشد:

1-قانون عادلانه

2-اجرای عادلانه

3-شعورمردم به حقوق خود

 

 

 

فصل سوم :عدالت وسازمان

 

 

عدالت وسازمان: درمورد اجرای عدالت درسازمان، کارکنان با دومنبع مواجهند :

1-مدیر:که باتصمیم گیری هاوبرنامه ریزی ها واختیاراتش بااین امرسروکاردارد

2-سازمان: عدالت درسازمان بیانگرادراک کارکنان ازبرخوردهای منصفانه است که دوعامل موثربراین درک هستند:

  • پیامدهای سازمانی:به معنای ادراک ازپیروی سازمان ازقوانین عدالت توزیعی مثل برابری ومساوات
  • رویه های سازمانی:به معنای ادراک ازپیروی سازمان ازقوانین عدالت رویه ای

 .عدالت انسجام آوراست وبی عدالتی وبی عدالتی تفرقه آور. مشاهده ی ناعدالتی توسط کارکنان موجب بروزرفتارهای ناهنجار،انتقام جویی یانشان دادن سطوح پایین تری ازتعهد خود به سازمان خواهد شد

 درنتیجه ،رعایت عدالت یکی ازمهمترین وظایف مدیر وباارزش ترین معیارزندگی اجتماعی است.

 

 

ابعادعدالت درسازمان: عدالت درسازمان در سه بعد قابل درک است که عبارتند از:

1-عدالت توزیعی :انصاف درمنافع یاتخصیص هایی که فرد ازسازمان دریافت می کند

2-عدالت روشی:ارزشیابی ازروشی که به وسیله ی ان تصمیم اختصاصی اتخاذشده که شش شرط دارد:

  • هماهنگ ،ثابت،استوار،پایداروسازگار
  • آزاد ازتعصب
  • درست وصحیح
  • قابل اصلاح درصورت اشتباه
  • معرف همه ی توجهات
  • متکی برموازین اخلاقی متداول

3-عدالت مراوده ای :به کیفیت رفتار میان اشخاص که به وسیله ی فردی احساس می شود بازمی گردد

فصل چهارم :عدالت ومدیریت اسلامی

 

درفصل گذشته گفته شدکه کارکنان بادومنبع درسازمان برای اجرای عدالت سروکاردارند[6]:

1-مدیر2-سازمان

درمورد اجرای عدالت درسازمان توضیحاتی داده شد . اکنون به بررسی وظایف مدیر درقبال اجرای عدالت خواهیم پرداخت که درنتیجه نقش عدالت درمدیریت ازنظراسلام مشخص خواهد شد.اما قبل ازآن باید بدانیم که مدیریت ازنظر اسلام عبارت است از ارشاد،هدایت ورشد(رشدهمان شایستگی ولیاقت برای نگهداری واستفاده وبهره برداری صحیح ازوسایل)

 

عدالت دروظایف مدیریت[7]

 

 

الف - برنامه ریزی: برنامه ریزی متعادل که مصالح ومفاسد درآن لحاظ شده که باعث شودبااستفاده ازکمترین امکانات بیشترین بهره وری رادرکوتاه زمان داشت.پس عدالت ،دوگونه بابرنامه ریزی درمی آمیزد:

1-به شکل محتوایی

2-شکل بیرونی :که بایدبانگرش عادلانه ودورازگناه وفریب تنظیم شود.

پس برنامه ریزی عادلانه وبرنامه ی عادلانه تعیین کننده ی چشم اندازروشن برای سازمان هستند. معیارهای برنامه ریزی عدالت محورعبارتنداز:

  1. تکیه کردن برقران
  2. مراعات تقوا
  3. عجله نکردن وپخته عمل کردن
  4. دقت
  5. پایان نگری
  6. حساب بوجه وهزینه
  7. اعتقادبه امکان هرشکل(برای هرکاری راه حلی وجوددارد)
  8. استفاده ازتجربه ی دیگران
  9. تفکروتعمق کافی
  10. اکتفانکردن به محسوسات
  11. مقایسه بابرنامه های مشابه (انچه نشده راباانچه شده باید مقایسه کردچون برنامه هامانند یکدیگرند)
  12. شناخت قوانین تاریخ
  13. شناخت جایگاه هرچیز

ب-سازماندهی:درهرمرحله ازان تعریفی ازعدالت کاربرددارد

  • درتقسیم کار(وضع الشی فی موضعه)
  • درهماهنگی همان رعایت توازن وتناسب
  • درشرح وظایف به معنای رعایت مفاسدومصالح که همان «عدل درتشریع»است
  • درارتباطات وسلسله مراتب به مفهوم موزون بودن وتعادل است که دراسلام دید ولایی نام دارد. ازلوازم عدالت به معنای موزون بودن وحدت فرماندهی است یعنی هرفرد یک رئیس داشته باشد.بدین معنا هرچه مدیر عادل ترباشد فرمانش نافذتراست.

ج-نظارت:فرد کنترل کننده باید اهل احقاق حق باشد؛تبعیض نکند؛نه خیلی سخت گیرونه خیلی مسامحه گرباشد

د-رهبری:رهبرعادل بهترین انسان هاراانتخاب می کند به هرکس اختیارنمی دهد؛حقوق هرکس را              می پردازد؛هرچیزرا سرجای خودقرارمی دهد؛اهل اعتدال ومیانه روی است؛درپاداش وتنبیه افراط وتفریط    نمی کند؛سازمانی موزون ومتعادل تشکیل می دهد؛برزیردستان تحکم نمی کند ورشد آنان رامی خواهد.

ه انگیزش :تمام شاخصه های رهبرعادل موجب انگیزش درکارکنان خواهد بود.

 

یکی ازمظاهر مهم عدالت دروظایف مدیریت،درمدیریت منابع انسانی است که به تفکیک تعاریف مختلف عدالت ،نقش ان رادرساحت های مختلف مدیریت منابع انسانی بررسی خواهیم کرد

ابعادعدالت دروظایف مدیریت منابع انسانی[8]:

  • نظارت براستخدام:مطابق باقانون ودوری ازپارتی بازی
  • استخدام بهترین وشایسته ترین نیروبرای هرمنصب:این مورد،همان شایسته سالاری (وضع الشی فی موضعه)می باشد،بدین معناکه بیشترین تناسب بایدبین شغل وشاغل باشد.دراین مورد نقش مدیردردوشاخه کلی موردتوجه است :

الف- رعایت نظام شایستگی دراستخدام :شایسته سالاری یکی ازمظاهر عدالت دربه کارگماشتن کارکنان درمناصب است . امابایدببینیم که ملاک های شایسته سالاری ازنظراسلام چیست. درنظام غربی ملاک های شایستگی برعلم وتجربه است؛درحالی که  درنظام اسلامی علاوه برتخصص وتعهد،باوربه نظام دینی نیزبه فردشایستگی می دهد . ملاک های شایستگی رامی توان درنظر امام علی (ع )اینگونه دید[9]:

1-توانایی واگاهی

2-ایمان وامانت داری

3- عدل ودادگری

4-بینش ودرایت سیاسی

5-منزه بودن ازبیماری های اخلاقی

ب- پرورش وحفظ نیروی شایسته.نقش عدالت دراین موردتشخیص استعدادهای بالقوه نیروهای شاغل درسازمان وسپس فراهم اوردن امکاناتی برای شکوفایی آن ها می باشد که درنتیجه ی آن:

  • محیط سازمان قابل کنترل می شود
  • نیروهای مادی ومعنوی شکوفامی شود
  • همه به حق خودمی رسد
  • هرکس درجای خود قرارمی گیرد
  • هیچکس ازدیگری برترنیست جزباتقواوتلاش
  • ضریب انگیزش بالاورشدفردی وسازمانی به اوج می رسد

یکی ازجلوه های عدالت تعادل میان حسن فعل وفاعل درکاراست. چنین است که  پست های کلیدی راباید به انسان های عادلی داد که درکنارتخصص می توانند ضمن ارتقای کارامدی وکارایی واثربخشی برحسن فاعلی کارهم تضمین دهندوفضای سازمان رامیدانی برای مسابقه درارزش های انسانی اسلامی سازند.

  • طراحی نظام ارزیابی(تعیین شایستگی):عدالت دراین مورد به این گونه است که مراتب افرادبرپایه ی قضاوت های شخصی تعیین نشود وملاک های تصمیم گیری درباره ی اموری چون ترفیع ،انفصال ،انتظار و...باید عاری ازهرگونه حب وبغض وتبعیض باشد. عدالت درقضاوت ازبارزترین جلوات عدالت است.
  • طراحی نظام پاداش:بایداثربخش باشدبه گونه ای که بیشترین بازدهی رابرای سازمان داشته باشد. پاداش مشروط به عملکرد موثرباشد.یعنی عملکردی که درجهت دستیابی به اهداف سازمان باشد(دراین معناعدالت همان اعطاءکل ذی حق حقه)است
  • نظام حقوق ودستمزد:بایدمتناسب باتخصص ،مهارت،تجربه،وسابقه ی کارافرادتعیین شودوهمچنین ضوابط وشرایط برای اعطای ان یکسان باشد
  • طراحی نظام انضباط:انضباط به معنای ابزاری است که مدیرازآن برای اصلاح رفتارنامطلوب استفاده می کند.عدالت دراین زمینه مبتنی برپاسخ منطقی به پرسش های زیراست:فردچه خلافی مرتکب شده؟آیامی دانسته خلاف است؟آیاواقعامختلف است؟آیاامکان تخفیف وجوددارد؟آیااین قانون بدون استثنابرای همه اجراشده وآیافرد برتخلف اصراردارد.تجلی عدالت درانضباط موجب رشد سازمان ، اصلاح خطاکاران وعبرت گیری سایرین می شود.آخرین حلقه ی انضباط اخراج است.دراسلام اخراج وجود دارد (داستان آدم وحوا)البته رعایت عدالت این است که اخراج اخرین مرحله باشدودرنهایت عدالت اقتضامی کندکه درصورت اصلاح فرداخراجی دوباره مشمول رحمت همانگونه که خداوند توبه پذیراست
  • آموزش کارکنان:عدالت اقتضامی کندکه یک رشد همه جانبه برای کارکنان لحاظ شود.امروزه درسازمان ها هدف ازاموزش رسیدن به اهداف سازمان است دراسلام تنها چنین نیست بلکه اهداف انسانی والهی هم هست.همچنین مقتضی است ازبهترین روش ها،غنی ترین محتواها،وفراگیرترین برنامه هابهره گرفت وبدون تبعیض همگان رابالااورد حتی اگرجای خود مارابگیرند

تاثیرعدالت برکارکنان

تعهد سازمانی[10]: احساس عدالت به مثابه ی نتیجه ی قضاوت افرادمتعاقباموجب می شود که دریک رفتارواکنشی افراد رفتاری محبت آمیزازخودبروزدهند.واضح است که نتیجه ی چنین تعاملی استواری هویت جمعی مجموعه ی موردنظرخواهدبودکه دررویکرد سیستمی به تعهد سازمانی تعبیرمی شود.ادراک ازعدالت سازمانی برجنبه های مختلف تعهد سازمانی رفتارسازمانی،میزان غیبت کارکنان ،میزان اعتماد آنان به مدیران،ارتباطات وتعاملات کاری باهمکاران تسهیم دانش وعملکردوبهره وری سازمانی موثراست.

رضایت شغلی[11] :رضایت شغلی دارای شش جنبه است که عبارتند از:

  • رضایت ازسازمان
  • رضایت ازکار
  • رضایت ازسرپرستی
  • رضایت ازهمکاران
  • رضایت ازحقوق ومزایا
  • رضایت ازترفیعات وارتقاء.

عدالت سازمانی درهرسه بعد(توزیعی ،مراوده ای ،رویه ای)برجنبه های گوناگون رضایت شغلی موثراست.مثلاادراک درمورد عدالت توزیعی باافزایش رضایت ازپرداخت ورضایت شغلی مرتبط است.

حال که تاحدودی به نقش عدالت دروظایف مدیریت ازنظراسلام آگاه شدیم به ذکردونمونه (یکی پیشینی ودیگری پسینی)درحکومت علوی وحکومت مهدوی واهمیت عدالت درآن هاخواهیم پرداخت.

عدالت درمدیریت علوی[12]

درسیره ی علی نوعی فرهنگ سازی وجود دارد که مردم رابه حقوقشان واقف کند وحتی اگر عملکرد وموضعی ازمردم راکه ظاهرابه نفع حاکم است تذکرمی دهد،درعمل تعامل مردم رابه سوی صحیح سوق می دهد.ایشان ضوابط مبتنی برعدالت رابرروابط شخصی ودوستانه ترجیح داده اند ودرزمان مقتضی حکمرانان رابراساس توان واستعدادشان گزینش یاتعویض می کرده اند.عدالت درمنظرعلی (ع) هدف حکومت است ،به گونه ای که مصادیق آن درعهد نامه های مالک اشترومحمد ابن ابوبکرهویداست

امادلایل علی (ع )برای تحقق عدالت عبارتنداز:

1-خداوند وسنت الهی:عمل به سنت الهی که موجب ثبات حکومت می شود

2-بشر:بیان عقلانی رابطه ی علی ومعلولی بین عدالت وجامعه ی انسانی

3-سیاست وحکومت:که شامل سه عنصراست:

الف - مردم واجتماع:اسلام وتعالی مردم ازطریق عدالت امکان پذیراست.

ب - حکومت ونظام سیاسی:موجب تداوم قدرت است.

ج - حاکمان ونخبگان سیاسی:موجب ارزش پیداکردن آنان وسخنانشان می شود.

 

عدالت درمدیریت مهدوی[13]

عدالت به مفهوم «اعطاءکل ذی حق حقه»درسازماندهی آن حضرت به گونه ای که پرچم خود رابه مردان صالح وصادق وحق شناس می دهد.عدالت به معنای دوری ازگناهان کبیره وصغیره ونیز عدالت به معنای اعتدال ازاوصاف یاران مهدی است .همچنین عدالت به معنای موزون بودن ،درسازمان یاران مهدی محسوس است. انتخاب هدف ازعناصراصلی برنامه ریزی است .هدف حکومت مهدی همان هدف انبیاوائمه است که درچهارهدف جمع شده است :

  1. احیای معالم وشعائردین خدا
  2. آبادانی شهرها
  3. امنیت بندگان خدا
  4. اقامه ی حدودالهی

نظارت درحکومت مهدوی:

 یکی ازمظاهرعدالت درمدیریت دربخش نظارت است. درمدیریت اسلامی نظارت دوبعد دارد :  درونی وبیرونی.

اسلام نظارت درونی رابردوپایه ی عدالت وتقوا نهاده است .ظهور این نو ع عدالت دریاران مهدی موج می زندهمچنین دربعد بیرونی به دورازافراط وتفریط است .نظارت ،عام وهمگانی ازپایین به بالایاازبالابه پایین وبدون تبعیض است.

نتیجه گیری:

باتوجه به تعاریف وتوضیحاتی که پیرامون عدالت درمکاتب غربی ودراسلام داده شد وهمچنین باتوجه به اهمیت آن درمدیریت این نکته برداشت می شود که مدیریت مخصوصابه معنای اسلامی بدون عدالت بی معناست .حتی مدیریت اسلامی باتعریف عدالت غربی هم بی معناست ساحت عدالت دراسلام منطبق برتکوین وجود ودارای شان بسیاربالایی است . زیراکه عدالت دراسلام ارتباط تنگاتنگی باحکمت بالغه ی الهی دارد وازآن سرچشمه می گیرد.وقتی درتعریف عدالت گفته می شود «اِعطاءُکلِ ذی حقٍ حقّه» یا« وَضعُ الشیِ فی مَوضِعه» واضح است که مدیرورهبراسلامی باید دارای چشمی باشد که شان ومنزلت هرچیزرادراین عالم ببیند تابتواند حق آن راشناخته وبه آن اعطاکند.به طورمثال حضرت علی(ع) به طلحه وزبیرحکومت نمی دهد، چون حقیقت آنان رامی بیند ومی داند که حکومت حق آنان نیست. به همین دلیل مجری عدالت نیز درمدیریت اسلامی که همان مدیر است ،شان بسیاربالایی دارد؛ زیرامزیّن به صفت حکمت است .به نظر نگارنده ،ازآنجاکه اجرای تام عدالت دراسلام وبخصوص درمدیریت اسلامی محتاج  آگاهی ازحکمت می باشد،وبه تبع آن شان مدیریت اسلامی بسیاربالاست ،نباید به عدالت درسطوح پایین اکتفاکرد.یعنی به حقوق افراد باملاکه های ظاهری ودنیایی که منقطع ازحقیقت وجود آنان است تشخیص دهیم. بلکه ماهیت عدالت واجرای آن دراسلام چیزی بسیارمتفاوت ازعدالت درمدیریت غربی می باشد.



[1]مرتضی مطهری ،سیری در سیره ائمه اطهار(تهران:صدرا،1378 )ص 226-225

[2] محمد حسین مشرف جوادی ودیگران،عدالت سازمانی درسایه ی عدالت علوی، مجله مدیریت فردا،شماره 15و16،پاییزوزمستان1385http://www.noormags.com/view/Search/ViewResult.aspx?txt=&ArticleId=217713&numص139

[3]همان. ص136

 

 

[4] همان.ص140.

[5] صمصام الدین قوامی، نقش عدالت درمدیریت، مجله حکومت اسلامی ،شماره 35،بهار1384شhttp://www.noormags.com/view/Search/ViewResult.aspx?txtص158

[6] علی حسین زاده –محسن ناصری: عدالت سازمانی مجله تدبیر،شماره 190،اسفند 1386ش http://www.noormags.com/view/Search/ViewResult.aspx?txt &ArticleId=264134&n

[7]صمصام الدین قوامی، نقش عدالت درمدیریت، مجله حکومت اسلامی ،شماره 35،بهار1384شhttp://www.noormags.com/view/Search/ViewResult.aspx?txtص

[8]همان ص170-160

[9] رضاحق پناه شایسته سالاری درنظام علوی مقاله :مجله اندیشه ی حوزه،شماره های 32و33،بهمن واسفند 1380وفروردین واردیبهشت 1381

http://www.noormags.com/view/Search/ViewResult.aspx?txt&ArticleId=20502&num

[10]سید مهدی الوانی-علی اصغر پورعزت، بررسی رابطه ی عدالت وتعهد سازمانیhttp://www.modiryar.com/index-management/mba/case/3244-1388-12-12-04-35-41.htm

[11]11. سید رضاجوادین، محمد مهدی فراحی، غزاله طاهری عطار، شناخت نحوه ی تاثیر گذاری ابعادعدالت سازمانی برجنبه های گونانگون رضایت شغلی             :نشریه ی مدیریت بازرگانی ،دوره1،شماره1،پاییز وزمستان 1387.ازصفحه ی 55تا70

http://yzanganeh.persianblog.ir/post

/

[12]. محمد حسین مشرف جوادی ودیگران،عدالت سازمانی درسایه ی عدالت علوی، مجله مدیریت فردا،شماره 15و16،پاییزوزمستان1385http://www.noormags.com/view/Search/ViewResult.aspx?txt=&ArticleId=217713&numص142-140

[13]13.صمصام الدین قوامی، مدیریت عدالت مهدویت، نشریه ی انتظار، شماره 14،زمستان1383

http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6046&id=63588

 

نظرات  (۲)

سلام وقت شما بخیر
برای این منبع اصلی این مقاله رو نگفتید کجاست!؟
جالب اینجاست که با این عنوان هیچ جای دیگه ای هم این مقاله رو نمیشه پیدا کرد! چرا؟
۱۲ دی ۹۹ ، ۱۰:۰۸ جیگر جیگریان
سلام سپاس از شما بخاطر مطلب بسیار خوبتان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی