خرد ناب

ساحتی برای شکوفایی اندیشه

ساحتی برای شکوفایی اندیشه

خرد ناب

این یک وبلاگ شخصی است که تلاش می شود آموزه های مدیریتی با رویکرد اسلامی در آن قرار گیرد. امید می رود بتوانید از محتوای آن استفاده نمایید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه

چندسوآل از وهابیت

سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۱، ۰۱:۵۲ ب.ظ

این روز ها با نگاهی به اخبار منطقه بالاخص کشور سوریه شاهد این هستیم که فرقه ی وهابیت نه تنها در عرصه ی نظر بلکه در عرصه ی عمل نیز بی منطق و افراطی است. این فرقه ی ضاله و حمایت شونده از سوی آمریکا چند سالی است به صورت جدی موجبات تفرقه را بین مسلمانان پدید آورده است. فلذا بررسی عقاید این فرقه ی بازی خورده توسط استکبار جهانی و صهیونیسم دارای اهمیت دوچندان شده است. در این گفتار در پی پاسخ دادن به شبهات بی اساس و سطحی آنان که سالهاست علمای شیعه پاسخ منطقی به آن داده اند نیستیم . این بار ما از آنان می پرسیم که جوابی منطقی اگر دارند بدهند:

چند سوال مبنایی از وهابیت

سؤال 1: اینگه گفته مى شود خلافت ابوبکر اجماعى بوده آیا صحیح است که مى گویند: حضرت على و یاران ایشان ضمن آنان نبوده، و چنین اجماعى مورد لعنت خداوند است، چنانچه امام ابن حزم مى گوید: «لعنة اللّه على کل اجماع یخرج منه علی بن أبیطالب ومن بحضرته من الصحابة»

 

سؤال 2: آیا صحیح است آنچه را که مى گویند: خلافت ابوبکر نه با شورا بوده و نه با إجماع مسلمانان، بلکه فقط و فقط با اشاره و رأى یک نفر و آنهم عمر بن الخطاب(رضی الله عنه)بوده. و اگر چنین باشد: آیا راستى بر تمامى مسلمانان تبعیت از یک نفر ـ که خود در آن وقت خلیفه هم نبوده بلکه یکى از آحاد مسلمین و شهروند بلاد اسلامى شمرده مى شده ـ واجب و لازم است؟ و اگر کسى تبعیت نکند چرا مهدور الدم است؟ آیا این یک نفر

بر تمامى بشریت تا قیام قیامت قیّم است؟؟

جمعى از علماء ما ـ اهل سنت ـ همانند ابویعلىق رطبى و محى الدین انکار کرده، بلکه آنرا غیر لازم دانسته اند.

 

سؤال 3: آیا صحیح است که مى گویند: تمامى انصار، و جمع بزرگى از مهاجرین با بیعت ابوبکر(رضی الله عنه) مخالف بودند. چنانچه عمربن الخطاب تصریح کرده و مى گوید: حین توفى اللّه نبیه ـ أنَّ الانصار خالفونا، واجتمعوا بأسرهم فی سقیفة بنی ساعدة وخالف عنا علی والزبیر ومن معهما. هنگام رحلت رسول خدا ـ صلى الله علیه و سلّم ـ أنصار با ما مخالف بوده و مخالفت کردند، و همگى در سقیفه بنى ساعده گِرد هم آمده، و (حضرت) على و زبیر و همراهان آنان نیز با ما مخالف بودند، بنابر این چگونه مدعى هستیم که خلاف ابوبکر باجماع و اتفاق مسلمین بوده؟

 

سؤال 4: آیا صحیح است که برخى از رهبران و ائمة و فقهاء و محدثین سلف و کسانیکه مورد اعتماد در مذهب هستند، به گفته امام زهرى حرام زاده و اولاد زنا هستند.؟ من این مطلب را در کتاب المحلى امام ابن حزم دیده و بسیار در فکر فرو رفتم راستى ما باید از حرامزادگان پیروى کنیم؟!آنجا که سخن از امامت جماعت ولد الزنا به میان آورده و امامت او را جایز مى شمارد، به نقل از امام زهرى مى گوید:«عن الزهری قال: کان أئمة من ذلک العمل، قال وکیع: یعنی من الزنا.»  و شعبة پس از دو سال و هرم بن حسان پس از چهار سال و امام مالک بیش از سه سال، وامام شافعى پس از چهار سال، از مرگ پدر ـ متولد شد

سؤال 5: آیا صحیح است که مى گویند: امام ابوحنیفه امام اعظم ما، قبلا نصرانى بوده. یعنى در حالیکه پدرش مسیحى بوده او به دنیا آمده. و بعدها اسلام اختیار کرده.خطیب بغدادى از ابن أسباط نقل مى کند: «ولد ابوحنیفة و ابوه نصرانی.»

 

سؤال 6: آیا صحیح است که مى گویند: حضرت على(رضی الله عنه) و عباس بن عبدالمطلّب ـ عم پیامبر اکرم ـ حکومت ابوبکر و عمربن الخطاب(رضی الله عنه) را حکومتهاى بر اساس دروغ و خیانت، پیمان شکنى و گناهکارى مى دانستند. و تا آخر عمر نظرشان همین بود. در صحیح مسلم آمده که، عمربن الخطاب به حضرت على و عباس مى گوید: «فلما توفی رسول اللّه قال ابوبکر: أنا ولی رسول اللّه، فجئتما تطلب میراثک من ابن أخیک ویطلب هذا میراث إمراءته عن أبیها، فقال ابوبکر قال رسول اللّه: ما نُورث ما ترکنا صدقة، فرأیتماه کاذباً آثما، غادراً خائناً، واللّه یعلم اِنه لصادق بارّ راشد تابع للحق ثم توفی ابوبکر وأنا ولی رسول اللّه ـ صلى الله علیه و سلّم ـ وولی أبی بکر فرأیتمانی کاذباً آثما غادراً خائناً.»

 

سؤال 7: آیا صحیح است که مى گویند امام بخارى همین حدیث را در بیش از چهار جاى از کتاب خود آورده ولى این عبارت ـ دروغگو، خائن، پیمان شکن و گناهکار ـ را حذف کرده. و به جاى آن عبارت کذا و کذا و یا عبارت «کلمتکما واحدة» آورده. تا بدین ترتیب نظر منفى اهل بیت پیامبر  ـ صلى الله علیه و سلّم ـنسبت به حکومت حضرت ابوبکر و عمر، معلوم نشود.؟؟مى گویند: امام بخارى، در باب خمس، و نفقات، و الاعتصام، و فرائض; روایت را نقل ولى در آن تصرف و تغییر داده، در کتاب نفقات گفته: تزعمان أن ابابکر کذا وکذا.و در فرائض گفته: ثم جئتمانی وکلمتکما واحدة..

 

سؤال 8: آیا صحیح است که مى گویند: بخارى در حذف و تغییر احادیث به نفع بعضى از صحابه مهارت خاصى دارد، و آنجا که پاى گناه و فسق بعضى از صحابه به میان بیاید فوراً حدیث را سانسور مى کند. مثلا: در مورد سمرة بن جندب، و خرید و فروش مشروبات و اظهار نارضایتى عمر بن الخطاب(رضی الله عنه) و نفرین کردن او را. مسلم با صراحت در کتاب بیع آورده ولى بخارى به جاى نام سمرة، کلمه «فلان» مى آورد.«بلغ عمر أن فلاناً باع خمراً، فقال: قاتل اللّه فلاناً...» حدیث در صحیح مسلم ذکر شده و عبارت آن «قاتل اللّه سمرة بن جندب» است.

 

سؤال 9: آیا صحیح است که مى گویند: حضرت عمربن الخطاب در اسلام خود شک داشت و عقیده داشت که جزء منافقین است.امام ذهبى در تاریخ خود آورده که حضرت عمر از حذیفة بن الیمان عاجزانه مى خواست که به او بگوید: آیا جزء منافقان هستم یا نه؟«حذیفة أحد أصحاب النبی...کان النبی ـ صلى الله علیه و سلّم ـ أسرّ اِلیه أسماء المنافقین... وناشده عمر باللّه: أنا من المنافقین؟..

 

سؤال 10: آیا صحیح است که مى گویند نوزاد و مولودى پست تر و بدتر از ابوحنیفه در اسلام متولد نشده، و او دوباره کافر شده و او را توبه دادند؟بخارى مى گوید: استتیب ابوحنیفه من الکفر مرتین.و سفیان بن عیینه ـ هنگامیکه خبر رحلت ابوحنیفه را شنید گفت: کان یهدم الاسلام عروة عروة، وما ولد فی الاسلام مولود أشأمُ منه.پس چگونه ما او را امام مذهب خود مى دانیم؟(14)

 

سؤال 11: آیا صحیح است که بعضى از اصحاب پیامبر جزء منافقان بوده و هرگز وارد بهشت نمى شوند؟در صحیح مسلم از پیامبر اکرم آورده است: فی أصحابی إثناعشر منافقاً، فیهم ثمانیة لا یدخلون الجنة حتى یلج الجمل فی سمِّ الخیاط...

 

سؤال 12: آیا درست است (آنچه گفته مى شود) که امام بخارى جزء نواصب و دشمنان اهل بیت پیامبر اکرم است؟چون او از نواصب و کسانیکه به حضرت على دشنام مى دادند حدیث روایت مى کند. همانند حریز بن عثمان حمصى که هر صبح و شام هفتاد مرتبه حضرت على را لعن مى کرد. وثوربن یزید حمصى ثعلبى که حسنین را سب مى کرد بیت پیامبر بوده و آنان را در شعر و سروده هاى خود استهزاء مى کردعمران بن حطان مدح کننده قاتل حضرت على(رضی الله عنه) حازم هستند که امام بخارى در صحیح خود از آنان حدیث نقل مى کند در حالیکه حتى یک حدیث از امام جعفر بن محمد(رضی الله عنه)که از نظر ـ ما اهل  سنت ـ بسیار محترم و داراى جایگاه عظیم است نقل نمى کند.

 

سؤال 13: آیا صحیح است پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و سلّم ـ هر زمان که آمدن وحى برایشان به تأخیر مى افتاد یا قصد خودکشى مى کرد، و کراراً مى خواست خود را از فراز قلّه پرت کند و یا در نبوت خود به شک افتاده و گمان مى کرد که وحى به خانه عمر بن الخطاب انتقال یافته و ایشان از این پس پیامبر شده؟

امام بخارى مى گوید: «وفَتَر الوحی فترة، حتى حزن النبی فیما بلغنا حزناً غدا منه مراراً، کی یتردّى من رؤوس شواهق الجبال، فکلما اوفى بذروة جبل، لکی یلقی منه نفسه، تبدّى له جبرئیل فقال: یا محمد انک رسول اللّه حقاً. فیسکن لذلک جأشه، وتقَر نفسه، فیرجع فاِذا طالت علیه فترة الوحی غدا لمثل ذلک...» و به پیامبر ـ صلى الله علیه و سلّم ـ نسبت داده شد که فرمود: ما احتبس عنی الوحی قط إلا ظننته قد نزل على آل الخطاب.

 

سؤال 14: آیا صحیح است که ما براى کم کردن از بار شبهه پیشین، به شیعه نسبت دادیم که ـ نعوذ باللّه ـ ، مى گویند: جبرئیل در رساندن وحى اشتباه کرده، و قرار بود که بر على(رضی الله عنه) نازل شود، ولى اشتباها وحى را بر پیامبر فرود آورد. در حالیکه در هیچ یک از کتابهاى شیعه آورده نشده.. و این مطلب را براى اولین بار عامر شعبى که جزء مخالفین و دشمنان حضرت على(رضی الله عنه) و شیعیان او بود. به شیعه نسبت داده و ابن عبد ربه از او نقل مى کند.

 

سؤال 15: آیا صحیح است آنچه را که مى گویند حضرت خلیفه ثانى در دوران خلافتش حکم تیمم را نمى دانست و اگر کسى از او مى پرسید در صورت جنابت و نبودن آب تکلیف چیست؟ در جواب مى گفت: نماز را ترک کن تا آب پیدا شود.! و اگر تا دو ماه هم آب نمى یافت حضرت خلیفه نماز نمى خواند.امام نسائى چنین روایت مى کند: «کنا عند عمر فأتاه رجل، فقال: یا أمیر المؤمنین رُبّما نمکُثُ الشهر والشهرین ولا نجد الماء؟ فقال عمر: أمّا أنا فاذا لم أجد الماء لم أکن لأُصلی حتى أجدَ الماء...

 

سؤال 16: آیا صحیح است که ما اهل سنت ابوبکر را از پیامبر اکرم بالاتر مى دانیم؟ و مى گوئیم که زنى نزد پیامبر آمده و گفت خواب دیدم درختى که در خانه ام هست شکسته پیامبر فرمود شوهرت مى میرد.، او ناراحت شده، و از محضر حضرت بیرون آمده و در راه ابوبکر را دید و خواب را براى او تعریف کرد. ابوبکر گفت: شوهرت از سفر باز مى گردد. همانطور هم شد، آن زن روز بعد بعنوان گلایه نزد پیامبر آمده، و اعتراض کرد، ناگهان جبرئیل نازل شده و گفت خدا شرم دارد از اینکه دروغ بر زبان ابوبکر صدیق جارى کند، یعنى بر زبان پیامبر دروغ جارى بشود تا مبادا شخصیت ابوبکر زیر سؤال برود. یا محمد! الذی قلته هو الحق، ولکنَّ لمّا قال الصدّیق إنّکِ تجتمعین به فی هذه اللیلة. إستحیا اللّه منه أن یجری على لسانه الکذب لانه صدیقٌ فأحیاه کرامة له.»

 

سؤال 17: آیا صحیح است که مى گویند به دستور عائشه ام المؤمنین از آوردن جنازه سید شباب اهل الجنة (سرور جوانان اهل بهشت). (امام حسن مجتبى) کنار قبر پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و سلّم ـ جلوگیرى شد؟در حالیکه خود عائشه درخواست کرد که جنازه سعدبن أبى وقاص را به مسجد پیامبر آورده و بر آن نماز گذارند. امام حسن(رضی الله عنه) جزء مؤمنین نبود؟

 

سؤال 18: مى گویند: ابوبکر(رضی الله عنه) پس از پنجاه نفر و حتى پس از عمربن الخطاب اسلام آورد، چنانچه از سعدبن أبی وقاص نقل شده ادعاى بعضى مبنى بر اینکه او اولین مردى است که اسلام آورد، دروغ و کذب است «محمد بن سعد، قلت لأبی، أکان ابوبکر اولکم اسلاماً؟ فقال: لا و لقد اسلم قبله اکثر من خمسین.»

 

سؤال 19: آیا صحیح است که مى گویند حضرت عائشه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم، شوهر کرده، و نام همسرش جبیر بود. و ابوبکر او را باز پس گرفته و پس از گرفتن طلاق، او را به عقد پیامبر اکرم درآورده؟و مى گویند علت تأکید فراوان عائشه بر اینکه من بِکر بودم. شاید دفع این احتمال باشد.«ابن سعد: خطب رسول الله ـ صلى الله علیه و سلّم ـ عائشة الى أبی بکر الصدیق: فقال: یا رسول الله، انی کنت اعطیتها مطعماً لابنه جبیر، فدعنی حتّى أسلَّها منهم فاستلها منهم فطلقها، فتزوجها رسول الله ـ صلى الله علیه و سلّم ـ»البته ـ تا آنجا که مى دانم ـ احدى از شیعه این عقیده را ندارد، و در هیچ یک از کتابهاى آنان این مطلب یافت نمى شود، ولى متأسفانه در این کتاب، که از قدیمى ترین ـ منابع ما اهل سنت است. این قصه آمده است.ذهبى از عائشه نقل مى کند: «لقد أعطیت تسعاً ما أعطیتها امرأه بعد مریم: لقد نزل جبرئیل بصورتی... ولقد تزوجنی بکراً وما تزوج بکراً غیری.. وإن کان الوحی لینزل علیه وانی لمعه فی لحافه...»

 

سؤال 20: آیا صحیح است آنچه مى گویند: حتى یک حدیث صحیحى که پیامبر ـ صلى الله علیه و سلّم ـ، ابوبکر را صدیق خوانده، و یا عمر، را فاروق خوانده باشد نداریم، و آنچه آمده راجع به حضرت على است؟

چنانچه طبرى به نقل از عباد بن عبدالله مى گوید: «سمعت علیاً یقول: أنا عبدالله واخو رسوله وأنا الصدّیق الأکبر. لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر، صلیت مع رسول الله ـ صلى الله علیه و سلّم ـ قبل الناس بسبع سنین»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۰/۱۲
احسان رحیمی

وهابیت - سوآل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی